همه ،پرسی به دست حواله شد .
حضرت عباس از مشک خانه محراب زد .
مرد صندوق صندوق به فصل مزرعه
میوه شکل حلبی آباد از خود گرفت .
جعبه کلمه جمع می ریزد .
خوک در مسیر معدن به پلکان تابلو خورد .
کلاغ که نقاش داس کشید .
کشاورز راه رفتن را خیش می کشد .
مترسک به زن سایه انداخت .
شهر سپیدپوش شد .
از زن بیابان است .
پنجره از اتاق هوایی دم کرد تا کودک .
نزد ، چمدانی که مرد بوم روی کلم کشید .
زن تخم مرغ را قاشق زنی چهارشنبه تحویل کرد .
گورستان باغ رضوان خوانده می شود .
شهر صف رامَد کشید .
رادیو تا شمعدانی :
گل های بهاری شهر را زیر نویس کرده اند .
در-محور یا بر-محور زبان و نه چندان در خدمت شعریت و شاعریت و ... نچسبید ... پیپ قرمز
جراحی زیبایی در نما می خواهد ../ ذات را این روزها همه بی خیال شده اند
مرسی
---------
برچسب را بخوانید / ببینید / ..حتا .... بشنوید
سلام ...
با سپاس از خبر تان شعر موجز و مقتصدی بود موفق باشید .
با درود !
از دیدار شما خوش وقتم و برمی گردم تا بیش تر بخوانم .
با سپاس
سلام
مهمان آسمان پیاده رو ات شدم . قشنگ بود اما کمی سخت با آن برقرارکردم
سلام خوندمت عزیز در انتظار شعرای قشنگت میمونم
مثل آدمی که شدیدا به یک بازی زبانی احتیاج دارد
برای اینکه به طرز فجیعی بگوید "من هستم"!
به روزم ...
و منتظر شما...
سلام حقیقی عزیز :(
راستش خیلی کسل کننده است . جوانتر که بودم ! خیلی به بحث علاقه داشتم . الان که از خودم هم در میروم . از این شعر سٌر می روم تا شاید برگردم به پبه اول و سر بخورم به سطر دوم :(
کاش اینجا نظر خصوصی داشت این ها را خصوصی می نوشتم :(
سلام
به اون دوست یا نا دوست
که به اسم شاعر نظر گذاشته < افتضاح بود >
باید بگویم وقتی شما شعر تکثر را نمی شناسید باید هم بگید افتضاح بود تکثر که رولان بارت به شدت از آن دفاع می کند و به حق شعر معاصر است از برگزیده ترین نوع شعر مدرن است
در توضیح باید بگویم تکثر را تعداد معدودی کار می کنند و از معروف ترین شاعران ایرانی که تکثر کار می کند باباچاهی است
پس شما که اسم خودتون را شاعر گذاشتید لطفن وقتی در موردی اطلاع ندارید اظهار نظر نکنید
توتنشهای زبانی و هنجار گریزی ه و قاعده افزایی در شع به راحتی نمایان هست من نمیدونم این دوستان فاضل چه میگویند مثل همین متن <مادر که شب پدر به صفحه قد داد>ای زبان هنجار گریز نیست زبانی که شاعرانگی را رعایت کرده و بعد ایتایی محکمی از هنجار عبور کرده؟یا <اسمان پیاده رو به پا /زن مردپنجره زد>این نوعی قاعده افزایی در زبان هنجار نیست ؟بگذریم از همه مهمتر سر خوشی متن است البته روی سخن من با دوستانی ست که این مباحث را گذرانده اند و گر نه با دیگر کم دانشی ها ما را چکار ؟اگه در باب قوت این شعر بنویسم باید بسیار بگویم که بگوش اقایان نا اشناست ابته هم حق دارند چون اقتدا به اونایی میکنند که شعر چنگ و شعر دفاع مقدس میدانند و ادبیات عریان را کافری و ملحدی ....البته بعد مدت ها ست که میام نت ولی باور کنید لذت و سرخوشی مستمر بهم دست داد متشکرم.
سلام نگاه
حس میشه می خوای متفاوت بنویسی اما هنوز به شعر نرسیده ای این به شعر رسیدن و متفاوت شدن جان کندن می خواهد بسیار.....
آقای حسنی این کارها جدید نیست البته شاید در ایران این نوع کار سالها البته نه چندان دور اتفاق افتاده
با سلام و عرض ارادت
با شعری از خودم و
معرفی مجموعه : حرفاتو باور می کنم
به روزم
به روز شدین مطلع بفرمایین
با تشکر
نتایج جشنواره سراسری شعر ونثرادبی آفتاب مهربانی اعلام شد لطفا اطلاع رسانی نماییدhttp://aftabmehrbany.blogfa.com
سلام . پلاک سوخته بروز شد . چند روزی مثنوی تعطیل بود!! منتظر شما می مانم .یا علی
دلم می خواد اون روزی که رفتی اون بالا بالاها رو ببینم
هر چند الان هم تو شعر تکی ولی حیف که چند نفر مثل من نفهمیدن تو چی بودی و شعرات یعنی چییییی
من پی بردم واقعا ادم بی سوادی ام و کلاس اومدنام یعنی وقت تلف کردن
ولی یه بار که با آقای نوری نشستیم در مورد تکثر حرف زدیم تنها مثال هایی که می شد بگی شعرهای تو بودن
دوست دارم حتی اگه ..... ولی من و ببخشی
هر شب خوابتو می بینم
همیشه عکسای یاسوجمون رو میرم نگاه می کنم
دیگه می خوای چه جوری معذرت خواهی کنم؟
می دونم اون روز واقعا بهت توهین شد ولی من و ببخش
من بچم
اون روز عصبانی بودم
اومدم در حضور تمام مخاطبای وبلاگت بگم من اشتباه کردم
من و ببخش
خواهش می کنم
باهام حرف نزن ولی حداقل بهم بگو که منو می بخشی
دوست دارم
نقطه. شروع تازه ی یک راه ِ خوب نیست؟!
سلام .
بعد از مدتها ساعت بی کوک را به روز کرده ام و مثل همیشه منتظر حضور و نظر محترمتان هستم.
موفق و پیروز باشید.
سلام خانوم حقیقی
شعر جدیدتون را تو وبلاگ ندیدم
مرسی
می خونم
سلام جناب حقیقی
به روزم با دو...